تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

به مومنان عزیز( آماده باش ای دوست۲)

 

 این مطلب ادامه ی مطلب دو تا قبلی است، پس در صورتی که آن را نخوانده اید توصیه می کنم اول آن را بخوانید(کامنت های جالبی هم داشتم، آن ها را هم شاید بد نباشد بخوانید!)

 من فحش دادن به خدا را در هر حالتی کار احمقانه ای می دانم. اما خب فکر می کردم کار نسبتا خاصی هم نباشد! اما خب با توجه به کامنت های مطلب قبلی به این نتیجه رسیدم که احتمالا هست!

 خب افرادی که به هر ترتیب به این نتیجه رسیده اید که خدایی هست! فرض کنید(حتی اگر به نظرتان فرض محال می آید) که روزی به روشی بفهمید خدایی به آن معنای عمومی و آن معنایی که در ذهن شما بود وجود ندارد و صرفا یک اعتبار لفظی بوده(در نزد فلاسفه ی اسلامی "عدم" و "پوچ"(به معنی بدون هدف غایی) از جمله چیزهشایی هستند که اعتبار لفظی هستند، ‌یعنی نمود محسوس و غیر محسوس ندارند و به تعریفی ساده تر صرفا ماهیتی ساخته ی ذهن هستند و وجود ندارند).خب در آن روز چه تغییری در زندگی تان خواهید داد؟

 پ.ن: بعضی ها اعتقاد دارند که این از لحاظ منطقی غیر ممکن است که خدایی وجود نداشته باشد، حال شما فرض کنید(حتّی اگر به نظرتان فرض محال است! )از لحاظ منطقی هم امکانش هست!

 پ.ن۲: من آدمی نیستم که پوچ گرا، بی اعتقاد به وجود خدا یا همچین چیزی باشم، صرفا از بحث این جوری)اگر نخواهم عنوان بحث و فحص فلسفی رویش بگذارم!(لذت می برم!

نظرات 1 + ارسال نظر
یه نفر چهارشنبه 1 شهریور 1385 ساعت 10:28 ب.ظ

سوال جالبی پرسیدی، هر چند جواب واضحی برای آن ندارم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد