حوصله ندارم، نوشتن این تو هم فعلا برام تکراری شده. حتّی نمی دونم اسم خودمو چی بذارم و نمی دونم گمشده ام چیه و کجا باید دنبالش بگردم. نمی دونم این جا رو چرا سرپا نگه داشتم، با مثلا ماهی ۱۰۰۰ تا بازدید کننده یا برا بر دل خودم. یا برای اون چند تا که مثلا حرف حساب می زنن و می شنفن. فعلا حوصله ندارم، حوصله ی هیچی رو. حتّی دوست ندارم به ذهنم برسه که چیزی به نام وبلاگ دارم. به این دلیل تا فرا رسیدن دوره ی بعدی زندگیم، این جا رو تعطیل می کنم. اگر تو مدت یه چیزی خیلی تو اونجام گیر کرد، می کنمش چرک نویس(تو بلاگ اسکای یه چنین سیستمی وجود داره) شاید هم زودتر تصمیمم عوض شد. مهم اینه که این تو یه چند وقتی رسما توی ذهنم تعطیل حساب بشه. شاید هم برای همیشه. هر چه پیش آید خوش آید...
پ.ن: از این که شکسته تو وبلاگ بنویسم خوشم نمیاد، ولی حتّی حوصله ی غیر ازون رو هم ندارم.
پ.ن۲: از هر چی آدم الافه بدم میاد، بیشتر ازونی که بتونی فکرشو بکنی. خودم هم مثلا می خوام ازونا نباشم.
پ.ن۳: گاهی نابود شدن و مردن هم برای آدم بد نیست. تصمیم گرفتم برای یه قسمتی از تخریب حداقل موقتا رو اینجا هم دست بذارم.
پ.ن۴: الان فهمیدم که پریدگی عضله چشم دارم... شاید مال خستگی باشه، شاید هم چشم هایم هم مثل خودم بی حوصله اند... چیز شر نوشتن تا اطلاع ثانوی تعطیل...
سلام دوست عزیز از تمام مطالبتان استفاده کردیم
بسیار سرسبز و خوشبخت باشید
با وجود تعداد بازدید کننده های وبلاگتان احساس می کنم فقط شما می توانید بهترین و بزرگترین کمک را به من و خودتان کنید یا حداقل وبلاک من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما برسد و بازدیدکنندگان شما گوچه چشمی هم به ما کنند
عیدتان را تبریک می گویم و به شما عیدی می دهم برای گرفتن عیدی به وبلاگ ما سر بزنید
قدم سبزتان بروی تخم چشم ما
بسیار خوشحال می شوم با هم درباره موضوع وبلاگم همکاری کنیم پس به حضورتان در وبلاگم دعوتتان می کنم
پیروز باشید
www.rezanaghizadeh.mg-blog.com
naghizadeh.reza@gmail.com
رضا نقی زاده
مثل این که بعضی کامنت گذارها در چیز شر نوشتن بدجوری از من سر تر هستن!
برو گیم نت! (کارای خوب دیگه ای هم هست ولی گیم نت باحال تره، حتی از ...!)
به رامین:
می دونی من آدم شاید آدم مزخرفی باشم ولی با گیم نت حال نمی کنم: شاید اگر بخوام اون کارو بکنم می شینم تو خونم بازی می کنم. فضای گیم نت که یه مشت حشرات الارض می ریزن توش که نفله ان و هیچ خاصیتی ندارن و بی کارن جالب نیست؛ البته نمی گم که خودم ازونا نیستم یا مثلا من خیلی با خاصیتم... در ضمن تو گیم نت پول می گیرن. درسته که هر دفه بخوام می رم یه جای جدید و به نام این که دفعه ی اولمه نصف اکانت رو اشانتیون می گیرم ولی بازم مزخرفه که بخوام برای چند ساعت بازی با سیستمی که خودم بهترشو دارم پول بدم... شاید پولمو تو جوب بریزم بهتر باشه... چه می دونم ولی به هر صورت گیم نت جای چیزشریه... (با کمال شرمندگی)
رفتن را دوست ندارم. رفتن هیچ کس را...
تا جایی که به یاد دارم این دومین بار است که چنین قصدی می کنید.
امیدوارم که بر می گردید. چنین رفتن هایی از سر پریشانی اکثرا به برگشت خاتمه می یابد.
نه در وبلاگ بلکه رها کردن جایی صرفا برای کم تر کردن تعلقات و درگیری های ذهنی که برای مدتی به آدم آرامش می دهند.
به هر حال من امیدوارم که این رفتن خیلی زود به برگشت تبدیل شود.
وبلاگ من در انتظار شماست....!
1) لینکتو گذاشته م، با بهترین توصیفات! تو هم مال منو بذار.
2) در مورد گیم نت، ببین هر چقدر از بقیه سر باشی این نکته رو باید یادت باشه که باز هم آدمی بیش نیستی و باید مثل آدم زندگی کنی، پس قاطی شدن با طبقه پایین جامعه( از لحاظ فرهنگ و شعور) بد که نیست هیچ، خوب هم هست
3) شهامت ول کردن زندگی یا حداقل فقط بخشی ازش رو هم هر کسی نداره، وگرنه سراغ کامنت ها هم نمیومدی، رمان های Paul Auster در این باره دید خوبی به آدم می ده...
4) تو رو خدا بیا اون آهنگ های منو دانلود کن و گوش بده دارم عقده ای می شم!!
:D
می بخشی اگه کامنتم یه کم ضد حال بود، منظور بدی نداشتم!
چیز شر !!!!
این کلمات آشناست...
الآن وقت تشویقه: ادامه بده! چیزی رو که با فکر قبلی بنویسی چیز خوبی نمیشه.. باز این پستت به مراتب از قبلی ها بهتر بود!
خیلی مهم بود فرزانگانیم؟! :دی
شاید!! شاید هم بهتر باشه اصلا نیاد!!
عوضش کنی بهتره! چون فرزانگانی بودن اگه یه زمانی چیزی رو ثابت می کرد الآن دیگه هیچی رو ثابت نمی کنه!!!
آخه من هی سعی می کنم یه کاری کنم و نمیشه! بعد از یه مدت خودشون میان میگن بفرما کارت درست شد!!! :دی
فصل مرگ نزدیک است... زندگی بتمرگ
نه نه نه... خوشم اومد از اراده ت... ( شاید هم فراخی باشه!)
http://www.youtube.com/watch?v=t-cEXxUOwPI&mode=related&search=
http://www.youtube.com/watch?v=21C1G2jkd7w&NR=1