تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

عشق... یعنی این یکی هم می تونه تکراری بشه؟

  عجیبه... همه ی مقاله هات رو روی عشق بر می داری: یه سری راجع به عشق انشای ۵ پاراگرافی می نویسی دفعه ی بعد برای نقد ادبی دو کتاب بازهم عشق رو می کشی وسط بعدش برمی داری یه گزارش روزنامه ای راجع به عشق می نویسی و حالا هم داری راجع به عشق در رومئو و جولیت شکسپیر(که برات عجیبه با وجود یکی مثل حافظ شیرازی یه چنین بابایی اصلا وجود داره! :)‌‌ ) می نویسی... شاید مشکلی داری و خودت بی خبری.

  به هر حال عشق اگر اولین موضوع زندگی من نباشه دومی هستش. خدا به خیر کنه: به قربونه خم زلف سیاهت...

 پ.ن: دو روز قبل یک نفر از من پرسید به عشق اعتقاد داری یا نه؟‌ از قضا دختر هم بود... من هم گفتم که نظرم متغیره در مورد این که عشق زمینی حقیقی هست یا گفت یعنی چی؟ گفتم صبح که پا می شم بهش اعتقاد دارم ظهر بهش اعتقادی ندارم دوباره شب باهاش ممکنه بخوابم. گفت الان چی فکر می کنی؟ گفتم در همین لحظه؟ گفت آره و من هم گفتم که در این لحظه شک دارم. در این لحظه هم شک دارم احتمالا... خدا به خیر کنه خودش.

 پ.ن ۲: برای تنوع: (به نقل از وبلاگ آقا معلممون امیر پویان شیوا):

 می‌گوید: عاشقی یعنی چی؟
میرمحمّد می‌گوید: یعنی من روزی صد دفعه فدای تو بشوم تو نفهمی نبینی شده‌ام.

حسن بنی‌عامری
نفس نکش بخند بگو سلام

 پ.ن ۳: رو نقد این آهنگ هم برای یک نوشته همین الان دارم کار می کنم:

Total eclipse of the herat by westlife : احتمالا به فیلتر شکن برای بازکردن لینک نیاز دارید.

نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 21 دی 1386 ساعت 09:08 ق.ظ

http://www.marxists.org/reference/subject/ethics/de-beauvoir/2nd-sex/index.htm

[ بدون نام ] جمعه 21 دی 1386 ساعت 09:08 ق.ظ

http://www.marxists.org/reference/subject/ethics/de-beauvoir/2nd-sex/introduction.htm

شیدا جمعه 21 دی 1386 ساعت 12:05 ب.ظ http://sara8000.persianblog.ir

سلام.
به نظرم خیلی بهتر می شد اگه این آدرس ها حذف می شد.
یک نگاهی بهشون بنداز...
.
به هر حال من به عشق اعتقاد دارم. در تمام لحظه های زندگی ام خالصانه به این مفهوم ایمان داشتم...
نمی دونم چرا می گویی شک... به نظر من عشق در فطرت آدم هاست. و من به فطرت ( و چیزی که خدا در مخلوقش دمیده) خیلی کم پیش می یاد که شک ببرم...

شاید مشکل اصلی اصلا باورها نیست. مشکل اصلی اینه که مفهوم عشق با هزارتا چیز دیگه قاطی شده. در واقع تکه تکه و خونی شده. چیز زیادی ازش نمونده... ذات عشق وجود دارد. این ما هستیم که این ذات ها و فطرت ها رو خراب می کنیم. خدا آنچه باید می آفریده در کمال خودش خلق کرده. یک نگاهی به دنیای اطرافت بنداز... هر چیزی همون جایی قرار گرفته که باید هر چیزی در کنار همون چیزیه که باید... اما خدا ضامن خراب کاری های ما در دنیا نیست. هر چیزی و هر مفهومی که ویران شده و از بین رفته در اثر ندانم کاری ها و هوس های ماست که به این روز افتاده. وگرنه... مطمئن باش مفاهیم انسانی و فطرت های ما هیچ وقت نابود نمی شوند فقط مثل هزار تا چیز دیگر به ابزار تبدیل می شوند.
اگر نواقص دنیا را برای یکبار از چشم خلقت آن ها نبینیم و از چشم چگونه استفاده کردن خودمان ببینیم خیلی راحت می شود فهمید که ما نظم اطرافمان را خراب کرده ایم...
.
یکی از چیزهایی که باعث نظم دنیا می شود شاید همین عشق باشه...
.
اگر چیزی هم قرار باشد به آدم ها آرامش بدهد همین ته مانده های فطری آن هاست. وگرنه چیزی از بیرون نیست که جز آشفتگی و خرابی چیز دیگری به دنبال داشته باشد. البته این ها فقط نظر منه.
.
راستی یک چیزی که همین جوری به ذهنم رسید بگم. من اعتقادات خودم رو طوری جلو می برم و تنظیم می کنم که بتوانند از من یک انسان در حال رشد بسازند... فکر می کنم عشق یکی از همون مفاهیم رشد دهنده باشه...
خودم قبلا به این موضوع خیلی فکر می کردم.
.
اعتقادات کسی که حرف های منو به خوبی می فهمه برام مهم اند...

شیدا شنبه 22 دی 1386 ساعت 10:05 ق.ظ http://sara8000.persianblog.ir

منظورم از آدرس اون آدرسی نبود که تو پستت گذاشتی. منظورم این آدرس های تو کامنت هست. همین دو تا که این جاست. نمی گم که به این آدرس برو فقط یک نگاهی به متن آدرس بنداز.
.
حذف کن دیگه! بچه ی بد!!!!

[ بدون نام ] شنبه 22 دی 1386 ساعت 09:55 ب.ظ

http://www.mindmotor.com/core/?p=367

شیدا شنبه 22 دی 1386 ساعت 10:43 ب.ظ http://sara8000.persianblog.ir

نه از اول هم سوء تفاهمی پیش نیومده بود که بخواد برطرف بشه. کلا این آدرس ها مدتی بود که برای من سوال شده بود که چی هستند. راستش تا حالا فکر می کردم که کسی این ها رو برات می ذاره! بهت هم که گفتم اصلا وارد این آدرس نشدم. شاید قضاوت من سریع بوده... به هر حال معذرت... هیچ منظور بدی در کار نبوده.
.
راستی متن رو خوندی؟ متن آخرم درسته زیاد بحثی نداره اما خوب همین که بهم بگی خوندی خوبه...
.
تو هم که با این توضیحات...!!! به خصوص تو کامنت دوم!! :))
.
کار به اینجا نکشیده بود که شکر خدا کشید!!! :)) ( شوخی می کنم بابا جدی نگیر )
.
کلا این کامنتم چیز جدی زیاد توش نداشت چون امشب رو دنده ی مسخره بازی ام!! :)

[ بدون نام ] یکشنبه 23 دی 1386 ساعت 01:06 ق.ظ

http://www.ocdsb.edu.on.ca/Documents/News_Releases/News_Releases_2007/NR_Sept23_2007_C.htm

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد