تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

قهوه ی تلخ

  امروز روز جالبی بود. با کسی حرف می زدم که ۶ سال است از من متنفر است و من هم نسبت به او احساس خوشایندی ندارم. از آن دسته ای که انگار ضد هم ساخته شده ایم.

  پس از تعدادی خدنگ اندازی معمول، افکار مرا احقمانه خواند و حتی اشتیاق من به پلورالیست و کلیت گرایی را دوگانه باوری و خلاف عقل سلیم خواند. زمانی که با او بحث کردم که برچسب گذاری را بگذاری کنار وجودت بزرگتر می شود مرا متهم کرد که خود را بالا می بینم و او را احمق و تلاش من برای این که درک کند ارتفاع را می شود از پایین هم درک کرد و یا کلا چرا مقایسه کنیم چیزهایی که مقایسه در موردشان معنی ندارد بی فایده بود.

  در انتها به او گفتم اگر دست از برچسب گذاری بردارد، ذهنش بازتر می شود و احتمالا حقیقت را بهتر درک می کند، ولی گفت که گاهی برچسب گذاری لازم است، چون نباید داخل هر سطل آشغالی را دید. بحث بعدی در تلاش برای این که حقیقت دسته بندی و هیچ قسمتی برچسب گذاری (بهتر است) نشود بازهم بدون بازخورد بود، تلاش کردم تفاهمی حاصل شود که کلاس بندی کردن حقیقت ضد یگانگی آن است ولی در ما تفاهمی حاصل نشد. ولی برای من با تمام این ها جالب بود، این قدر که برای من نتیجه داشت برای او نداشت(احتمالا).

  پ.ن: گاهی قهوه ی تلخ می چسبد، البته این دوستم(یا دشمن‌‌:)‌ ) می گفت اصلا قهوه ی تلخ خوشمزه است!

  پ.ن۲: حال به حرف دوست دیگری بیشتر ایمان دارم، بحث ها باید در گپ به وجود بیایند، حالا این دفعه خدنگ اندازی به بحث ها کشید :)

باشد که شعار نباشد:

  گاهی هم که شده بگذاریم‌ آن که دوستمان ندارد نقدمان کند و گوش کنیم.

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 5 بهمن 1386 ساعت 04:58 ق.ظ

ltahvild@uwaterloo.ca

[ بدون نام ] جمعه 5 بهمن 1386 ساعت 04:59 ق.ظ

M.Kazerani@ece.uwaterloo.ca

[ بدون نام ] جمعه 5 بهمن 1386 ساعت 05:00 ق.ظ

A.Khandani@ece.uwaterloo.ca

[ بدون نام ] جمعه 5 بهمن 1386 ساعت 05:00 ق.ظ

S.Safavi@ece.uwaterloo.ca

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد