تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

اعتیاد

  عادت کردن یعنی چی؟ بری اونور رو چک کنی ببینی اثر جدیدی هست که هیجان زدت بکنه؟ ایمیلت رو چک کنی که ببینی سریع خبری شد یا نه؟ وبلاگ نویسی رو از دریچه دید خاصی ببینی؟

  قلبت رو نباید بذاری به دیگری که واردش بشه؟ نباید ریسک کنی؟ باید عاقل بمونی؟ نباید شراب رو بخوری؟ دلت داره می لرزه؟ نمی دونی ظرفیت یه تجربه ی جدید رو داری یا نه؟ نمی دونی وجودت تحمل دوباره ی عادت کردن رو داره یا نه؟ تحمل انتظار داشتن رو تحمل منتظر شدن تحمل ایستادن رو تحمل آرزو کردن و ندیدن نتیجه رو تحمل شکسته شدن رو تحمل دنیا از بعد دیگری دیدن رو تحمل خدا خدا کردن رو تحمل زیبا دیدن رو تحمل غمگین شدن رو تحمل منطقی بودن رو تحمل بچه بودن رو تحمل بزرگ بودن در آن واحد رو تحمل...

  نمی دونم... این بار چه نقشی رو می خوام ایفا کنم. نقش کسی که حوصله اش سر رفته. نقش کسی که از سکون خسته شده. نقش آدم ماجراجو رو. نقش آدم ساکت و آروم رو. نقش بی نقش رو. نقش کسی که مشق کامپیوترش رو مثل آدم می نویسه رو. نقش کسی که سر کلاس وقتی دزدکی بهش نگاه می شه می ره خودشو معرفی می کنه و تموم می کنه داستان رو. نقش کسی که می ذاره تعطیل می کنه همه چیزو می ره رو. نقش دیوانه شدن رو. نقش نقاب زدن رو. نقش دوست نداشتن رو. نقش عمق رو ضد عشق دونستن رو. نقش عشق رو اعتیاد خوندن رو...

  نه من مرد این ها نیستم. می خواهم هیچ کدام نباشم: می خواهم فرای همه ی این ها باشم. می خواهم در این قیل و قال ها نباشم. می خواهم باشم و نباشم. می خواهم یگانه باشم. کجایی روزگاری یگانگی من؟ کجای روزگاری ساده دلی من؟ کجایی روزگار خوشدلی من؟ کجای روزگار بی دردی من؟ کجایی روزگار خوش قلبی من؟ کجایی روزگار عاشقی من؟

  نه این بار مشکل نه دیگر حشرات الارض است و نه دیگر حماقت دیگران. دیگر نبرد نبرد با انسان نیست : نبرد با جامعه نیست : نبرد با طبیعت نیست‌: نبرد- نبرد با خود است ؟!؟!؟

  این بار صداقت بر می گزینم. از استعاره ها خسته شده ام.

 پ.ن: زیاد با خودم ور رفتم حذفش کنم ولی روش ممیزی رو دیگه نمی تونم تحمل کنم. نمی شه همیشه فریاد رو در دل نگه داشت حتی اگر سالی یکبار ظهور کنه حتی اگر عمری یکبار. حتی تغییرش هم نمی دم.

  پ.ن اصلی: مخاطب نداره: فریاد ها همیشه برای مخاطب نیستند: گاهی فقط برای قائم شدن به ذات فریاد بودند. اصلا فرض کنید من هم نویسندش نیستم... چه می دونم هر چیز. به عصبانیت هم ربطش ندید که ربطی نداره.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد