تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

خواب-۱

  به خاطر نوشتن متنی در تشنه یک ماه حبس خانگی از قاضی م. معروف گرفتم... یعنی کسی باور می کرد من به خاطر نوشتن در وبلاگم حبس بگیرم؟‌ وبلاگی که معروف نیست و...

  آن وقت شروع به دعوتم به حلقه ی سروش کردند تا بروم سخنرانی های سروش را بشنوم. نمی دانستم خانواده ام آن جلسات را می رفتند...

  در زندان که اتاقم باشد عجله ای برای جمع و جور کردن کتاب ها نیست: یکماه برای همه ی این ها وقت دارم. در تشنه که می نویسم چطور کسی باور می کند من به خاطر متنی در وبلاگم زندان بروم؟ چطوری به آن ها نشان بدهم واقعیت دارد؟

  خواب با حالی بود... یاد خواب دکتر شریعتی افتادم... خوابی که رفتم سر قبرش قاه قاه گریه کردم به یاد شور و حالش در سخنرانی هایش...

  سروش که بیاید ایران اول کار اعدامش می کنند به دلیل مصاحبه اش که در آن قرآن را شبیه شعر محمد خوانده... به ایده ی من که محمد را نوعی عارف که به جاهایی رسید که دیگر کسی نخواهد رسید نزدیک است. به این ایده که قرآن مفهومی فراتر از کلماتش دارد و درک آن با درک کلماتش که تنها ظهوری دسته پایین تر هستند یکی نیست...

  وقتی اول صبح در حمام نیم ساعت به خوابت فکر می کنی این قدر که از بیرون صدا می زنند چقدر دوش می گیری؟

  پ.ن: خواب ها و لایه هایشان زیاد حرف دارند: می شود سریال در سریال(به عربی مسلسل می خوانندش!).

نظرات 1 + ارسال نظر
شیدا شنبه 11 اسفند 1386 ساعت 09:19 ب.ظ http://sara8000.persianblog.ir

خواب ها و لایه هایشان...
متن ها و لایه هایشان...
.
رویاها ...
با خلا لایه هایشان...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد