تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

تن نویسی

  اخیرا تعدادی وبلاگ نویس دختر شروع کرده اند به تن نویسی و بروز احساسات جن-س-ی در نوشته ی های شان. از قبل هم بوده اند انگار- اکنون زیادتر و همزمان موج جدیدی به راه انداخته اند.

  پر واضح است که واکنشی است به جامعه. قبل ها طرفدار تابو شکنی بودم. این ها هم دارند از سویی تابو شکنی می کنند. از بعدی دیگر دارند می گویند که به نیاز طبیعی ما هرگز احترامی گذاشته نشده و زن ها هم احساسات جنسی دارند و حق ابرازش را.

  دوست ندارم اهل برچسب زنی باشم - یا Streotype کنم. نمی توان حرکتی را غلط یا درست قلمداد کرد - اگر واقع بینانه تر بخواهیم نگاه کنیم باید به زمینه های حرکت نگاه کرد. حقیقت این است که در بیشتر خانواده های ایرانی - بخواهیم قبول کنیم یا نه - اطلاعات دقیق و درستی از بچگی چه به پسرها و چه به دخترها در مورد مسائل ج-ن-سی نمی دهند. به همین دلیل آن ها بعدا از ماهواره - اینترنت - دوستان و جمع نشینی ها این مسائل را اغلب دقیق تر و جذاب تر از صحبت های پدر و مادرشان یاد می گیرند. این موضوعی هست که اینجا هم به آن اشاره شده. کاری ندارم که لینک درست برای یادگیری این چیزها چیست و مثلا چی سالم تره - ولی باید دید که نسل قبلی ما موضع متناقضی در مورد این مسائل دارند و نسل ما در وضعیت خوبی قرار نگرفته.

  شدیدا اعتقاد دارم که یکی از مسائلی که دوران نسل ما را سیاه کرده مسائل جنسی است. از ازدواج ها - چت - وابستگی های احساسی - تجربه های بدون چارچوب و زمینه و... این ها همه مرتبطند. حال این که درمان این چیست؟ تخصصی ندارم: تنها امیدوارم نسل ما پدر و مادرهای بهتری برای نسل بعدی باشند: حال این چطور ممکن است؟ نمی دانم. نه راه حلی در چارچوب دینی برای مان می یابم و راه حلی در غیر آن. در جامعه ی رو به گذار ما همه چیز در حال نابودی است. از ارزش ها و مرام های سنتی گرفته تا خیلی چیزهای دیگر. خدا خودش به این ملت رحم کند.

  پ.ن: تصمیم داشتم لینک ندهم - ولی برای این که بقیه هم اطلاع یابند:

  (دیدن این پست ها به همه توصیه نمی کنم)

http://ellize.blogspot.com/2008/04/blog-post_17.html

تمام لینک ها را ازین پست می توانید پی گیری کنید. اگر نمی توانید باز کنید به من ایمیل بزنید کمکتان کنم:

Sina.electronical@yahoo.com

با سرعت مطابقیم؟

سرعت جهان زیاد و زیاد می شود: و همزمان سرگیجه ی تو زیادتر.


در عین حال خیلی اوقات در تردیدیم: آیا با سرعتی که بقیه می روند مطابقیم؟ دوست نداریم تابستان شود و هر همکلاسی ای کاری کند و ما بی کار باشیم - برای بعضی ها: دوست ندارند ببینند تمام اطرافیانشان دوست دختر دارند و آن ها نداشته باشند و...


دوستی داشتم که می گفت سرعت زندگی در آمریکا سریع تر از کانادا هستش - تصور خوبی از حرفش البته ندارم که سریع تر یعنی چه قدر سریع تر مثلا؟


ولی سرعت بیشتر می تواند روزمرگی بیشتر و از خود گم شدن بیشتر همراه داشته باشد.


پ.ن: حالم از وبلاگ های عکس + تکه متن تکراری به هم می خورد. تا کی اضافه کردن سطل آشغال به دنیای وبلاگ نویسی؟


مدت ها بود که این پست را می خواستم تمام کنم. در این جا دنبال چیزی نگردید جز ایده های خالص!


پ.ن: "راه و رمز پیشرفت و توفیق در درک مفهوم "سرعت" و "زمان" تصمیم‌گیری‌‌ها و تصمیم‌ساز‌ی‌‌ها و برقراری یک نسبت معقول بین این دو نهفته است." نقل از روزنامه رسالت

کشمکش خوبی

  گویند بازگشت کنندگان را دوست دارد...

  در تکه ای می گوید: انگار هنر انسان این است که توانایی گناه کردن و به زمین آمدن را دارد... نه تنها مثل فرشتگان که ثنای الهی می گویند.

  وای ازین تنهایی سطحی، وای ازین جدایی ظاهری، وای ازین دیدگانی که می خواهم کور باشند و وای ازین مردم که هم اکنون از دل کورند.... خدایا می دانی بر روزم چه می گذرد... این آزمایش به خیر کن و مرا در این طناب بازی های روزگار در وسط قرار مده.

  در کشمکش هستم، در این دریای پرتلاطم. در دنیای پر تصادم، در این دنیای خوب بد کن. خدایا خودت این سفر برای مان به خیر کن... حالا که اکنون دیگر اتگار تنهای تنها نیستم در این سفر.

  مرغ سحر ناله سر کن... زاه شرر بار... نه به جرات هیچ کس مانند شحریان نمی خواند این را. وز نفسی خاک این توده را : پر شرر کن. و در نهایت به پایان رسان این شام تاریک را...

  ... شرح هجران: به پایان رسان.