خوشبختی صورت های متفاوتی دارد. شاید کسانی باشند که بهشت شان بهشت حوری و باغ و درخت باشد در خیال شان - و عده ای هم هستند که بهشت شان بهشت حقیقت و بهشت رضای حقیقت از آن هاست.
حضور حقیقت - چه جزئش و چه کلش(شاید بگویی مگر حقیقت هم جز و کل دارد اصلا؟) در قلب های مان باعث شادی می شود. شادی که هیچ مساله ی دنیوی و غیر دنیوی ای نمی تواند از میان ببردش. این است که ارتباط با یک عالم انتزاعی - گرچه در ظاهر با عبادتی پر تضرع همراه باشد؛ در باطن با خوشی و خوشدلی و خوشحالی و خنده در ارتباط است. خنده ها صورت های مختلف دارند - این است که بعضی آدم ها لبخند زدن چشمان را احساس می کنند و بعضی دیگر نه.
گزاره های اخباری ای شد... باشد جزئی از اشکدانم(موضوعش اشکدان می خورد). شاید در حقیقت بیم خنده و گریه تفاوتی نیست...
پ.ن: بخواهیم نخواهیم اغلب نوشته های وبلاگ ما با حالت های روحی مان ارتباط برقرار می کنند. امروز هم طریق خوشدلی ما این شد... خسته باد حضورش در قلبم...