تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

آبشار نوشتار

  تصمیم گرفتم در جهت تمرین در معلق نشدن زندگی ام - وبلاگم را زود به زود به روز کنم تا از کار افتاده به نظر نرسد...

  فکر می کنم مدت های طولانی ننوشتن باعث شده نوشتنم ضعیف تر شود و می خواهم بنویسم - دوباره جوشش نوشتاری می خواهم... نوشتن - سخن گفتن - شعر گفتن - داستان ساختن و تمامی این ها جوشش می خواهند - چنان که مولوی چند سال شعر نگفت در میانه ی مثنوی تا دوباره چشمه اش را بیابد...

پ.ن: دارم بر روی Presentation ام که نقد و بررسی یک وبسایت گروه جوانان است کار می کنم. کار مطالعاتی اش لذت بخش است‌ :)

  خدایا از خوب یا بد بودن خسته شدم. مگر تنها این دو تعریف شده اند؟ من می خواهم هیچ چیز نباشم!

  من می خواهم سکوت باشم. من می خواهم بخوانم با خودم که عاشق باشم. من می خواهم آرزو کنم عاشقی صبور باشم.

  من می خواهم به قد و قامت آنانی باشم که هر چه بر آن ها گذشت صدای شان در نیامد. من می خواهم ساکت باشم... ساکت باشم... چه سکوتیست این...


  من به بدترین ها محکوم بشوم یا نشوم، مهم نیست. خدای من، جهنمت را خریدارم، من می خواهم باشم، آن طور که تو می خواهی. می خواهم عاشق آن چیزی باشم که تو می خواهی. می خواهم عاشق همه چیز باشم، چه لبخندها و چه دردها. خدایا این غم را دوست دارم. خدایا درد زیاد دارم، ولی دوست دارم، دوست دارم، دوست دارم.

 

  خدایا من می خواهم... من می خواهم آرزو کنم... می خواهم هزاران چیز آرزو کنم. نه آرزوی مرد تو شدن را نمی خواهم، می خواهم آرزو کنم... که بر این احوال بمانم. همین را دوست دارم، بهشت من همین دنیاست خدا، همین دردهاست خدا، همین هاست... من این را می خواهم، من را جایی نبر... بگو به عالمانت مرا خود آزار بخوانند، بگو به عاشقانت مرا از خود ندانند، بگو به فیلسوف هایت مرا انسانی معمولی بپندارند، من می خواهم همینی باشم که هستم. نه تغییر می خواهم، نه عرفان نه دنیا نه آخرت. هیچ چیز نمی خواهم از تو خدا، تنها می خواهم بگذاری همینی باشم که هستم. به همین راضیم، بیش نمی خواهم. هیچ نمی خواهم، نه تاریخ می خواهم، نه نظریه پرداز شدن، نه علم می خواهم نه دانش می خواهم نه پول می خواهم نه کسی که عاشقم باشد، به این که خودم دوست دارم راضی ام. من همین ام، این هم نباشم، همین می خواهم باشم. جز این هم دعایی ندارم، توکلم بر خودت، مرا حفظ کن از این هجوم ها که بر پیکرم از آسمان، چو قطره های آتشت می بارند... نه از دردشان، بگذار روحم زنده بماند، بگذار دلم نمیرد جلوی این نامردها... بگذار بگریم، ولی نمیرم، خدایا به همین دنیا راضی ام، نگیر از من وجودم را...

  عیبی ندارد، چه عیبی باشد خدا؟ اگر به مردن وجودم راضی هستی، مرا بکش، به مرگم هم راضی می شوم... ولی اگر مرا کشتی، بدان که روزگاری ندایت دادم و به خودت شهادتت دادم که راضی بودم به آن چه داشتم و بیش نخواستم... به فرشتگانت بگو بر مزارم نخوانند این طرف نامرد بود، بگو نگویند بد خواست برای کسی، نگویی که بخوانند عاشق نبود، حکمش هم انگار این بود که به این درد بمیرد، بگو نخوانند به این حکم راضی نبود، از روز اولش هم حکمش را می دانست، نگویی ضعیف بود، نگویی دلسوزی کنند، فقط بگو سکوت کنند برایش. بگو به سکوتت بیش از همه چیز راضی بود...

امپریالسیم ویلیام گیتس

بخش فنی بلاگ اسکای

با سلام

 

  بدین وسیله مراتب تشکر خود را برای فراهم آوردن امکانات ویرایش متون در فایرفاکس اعلام کرده و از شما دعوت می کنم تا از حداکثر زمینه و توانایی های خویش در جهت تقویت فرهنگی فایرفاکسی استفاده کرده تا به لطف الهی از شر شرکت امپریالیستی مایکروسافت هر چه زودتر راحت شویم!


بهترین احترامات -

سینا

دعوت خیریه

بسمه تعالی

خدمت مسئولین فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران

سلام

  موسسه ی خیریه ی غیر دولتی اتاوایی دوستانه برای کودک و نوجوان (Child and Youth Friendly Ottawa) قصد دارد مسابقات خیریه گلف با عنوان "هشتمین مسابقات سالانه ی گلف کلاسیک شهردار"  را در تاریخ ۱۱ آگوست ۲۰۰۸ میلادی برگزار نماید.

  تمامی درآمد این مسابقات صرف تهیه ی هزینه لوازم التحریر و کیف مدرسه برای کودکان با وضعیت مالی بد در اتاوا می شود.

  در این مراسم افراد سرشناس و مهمی مانند شهردار اتاوا آقای مکس کیپینگ (فردی شناخته شده در تلویزیون محلی CTV اتاوا) و بسیاری از افراد سرشناس اتاوا شرکت دارند.

  همچنین اسپانسرهای معروفی در این مراسم ما را یاری می دهند. نام و لوگو آن ها در ذیل این دعوت نامه ذکر شده.

  با توجه به حضور تعداد زیادی از افراد مهم و سرشناس شهر (نزدیک به ۱۵۰ نفر در ۳۶ گروه ۴ نفره) موسسه ی ما علاقه مند تا گروهی بدون جایزه نماند(با توجه به نفس عمل انسان دوستانه در حضور در این مسابقات (هر گروه هزینه ای نزدیک به ۸۰۰ دلار کانادا برای حضور پرداخته است). بر این اساس مایلیم از سفارت ایران در اتاوا دعوت نماییم تا با اهدای جایزه ای هر چند ناقابل - ما را در جایزه دادن به جمعیت خیر خواه اتاوا یاری دهد. با این کار علاوه بر این که به ما یاری می دهید تا عملی خیریه انجام دهیم - می توانید برای سفارت ایران تبلیغی مثبت با توجه به تلاش ناعادلانه ی کشورهای گوناگون در تخریب چهره ی ایران و ایجاد فضای آتش افروزی بکنید. به این ترتیب علاوه بر انجام عملی خیرخواهانه عملی صلح جویانه نیز از طرف موسسه ی ما انجام خواهد شد.

 در صورت علاقه مند می توانید دیگر جزئیات را در نسخه انگلیسی این نامه بررسی کرده و با سینا در دفتر موسسه ی CAYFO ارتباط برقرار کنید.

 شماره ی تماس:۲۴۴۳۸۰۳   ۶۱۳   (از ۹ صبح تا ۴ بعد از ظهر ۵ روز اداری)

 ایمیل: Golf@CAYFO.ca

آدم ها می روند و می آیند، خودت به خیر کن این غیبت را...

امشب یکی دیگر داشت رفتنی می شد و فغانم از این رفت و آمد آدم ها در می آمد...
حادثه ای شد و داشتم زمین می خوردم؛ حادثه برایم متصور کرد که بازهم همان باشم که بودم و احترام قلبی به انسان ها را کنار نگذارم، گرچه... با این حال امشب هم خواستم برای انسان ها ارزش قائل باشم. خدا خودش این نظام را نگه دارد!


...


حال به صحبت های اکبر آقای گنچی گوش می دهیم، در حرفاشون دو تا بعد قشنگ دیدم، خودت پیداش کن.

(پیش نوشت: غلط در نوشتن نام، عمدی است! دلیلش هم واضح است لول)


شما مدت مدیدی در آمریکا و کانادا بوده‌اید. احساس شما راجع به آمریکای شمالی چیست؟

جوامع غربی هم جوامع انسانی‌اند. آن‌چه آدمی تاکنون ساخته، ترکیبی از خوب و بد، درست و نادرست، کارآ و ناکارآ بوده است.

آمریکا جامعه‌ای بسیار خلاق است که در تولید دانش نقش مهمی در جهان دارد. متفکران بزرگی تربیت کرده و متفکران بزرگ جهان را جذب دانشگاه‌های خود می‌کند. کار کردن در این جامعه بسیار جدی است. گویی افراد زندگی می‌کنند تا کار کنند.

در عین حال، شکاف طبقایی آمریکا باورنکردنی است. چگونه بزرگ‌ترین اقتصاد جهان این همه بی خانمان، این همه انسان فاقد بیمه درمانی، این سطح از خشونت و ... را تحمل می‌کند؟

رسانه‌های جمعی این جوامع مردم را به شدت سطحی می‌سازند و سر آن‌ها را با مسائل بیهوده‌ای گرم می‌کنند که ربطی به مسائل واقعی این جوامع ندارد. به اصطلاح همه چیز را تئاتری می‌کنند.

از سوی دیگر، همیشه از خود می‌پرسم: چرا و چگونه جامعه‌ی مدنی، در یک جامعه‌ی دموکراتیک کاملاً پیشرفته، به دولت اجازه می‌دهد تا در سیاست خارجی روش‌های میلیتاریستی در پیش گیرد؟

این روش‌ها، جان هزاران سرباز آمریکایی را در عراق و افغانستان گرفته است؛ هزاران سرباز آمریکایی در این جنگ مجروح شده‌اند؛ بیش از هزار میلیارد دلار پول آمریکایی‌ها در این جنگ به هدر رفت؛ مشروعیت جهانی آمریکا به شدت آسیب دیده است، تأثیرگذاری آمریکا در تحولات منطقه‌ی خاورمیانه نسبت به قبل کاهش یافته است.

عراق و افغانستان به دموکراسی و آزادی دست نیافتند؛ اما مردم بی‌گناه عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین، فدای منافع منطقه‌ای دولت‌های آمریکا و ایران و عربستان و اسراییل و ... می‌شوند. برای این دولت‌ها، تنها چیزی که هیچ ارزشی ندارد، جان مردم این منطقه است.

از این منظر، باید با معیار واحد، دولت ایران و آمریکا و اسراییل را به نقد کشید. این دولت‌ها، منابع مالی مردم خود را به سلاح تبدیل می‌کنند، گروه‌های مسلح مزدور در این منطقه تشکیل می‌دهند؛ منطقه را به آتش می‌کشند و صلح و امنیت و توسعه را به امیدی دور از دسترس تبدیل می‌کنند.

روشنفکر با معیارهای واحد همه را به نقد می‌کشد؛ نمی‌توان و نباید در نقد، معیارهای دوگانه به کار گرفت.