تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

Contrast Of Moment And Policitcs

  پرچم ها به اهتزاز در می آیند. آدم ها یکی یکی می روند، داری به تنهایی نزدیک می شوی.


  در نهایت مزد همه ی این سال ها را می گیری. دل تنگ خواهم بود تا آن لحظه، برای آن دیدار صبر سخت است، عمر سخت است.


  کجاست آن آغاز، کجاست آن پایان؟ دوردستی که بسیار نزدیک. پایان بی نهایت وار... لحظه ای که بالاخره خودت در بی نهایت را می یابی. یک لحظه کافی است برای آن اتفاق، نیازی به بیش نیست.


  در زمین بمیریم، مرگ غیر زمینی مقدس نیست. زمینی باید زندگی کرد، خاک باید خورد، غصه باید خورد، دردها باید کشید. این قدر باید از آدم ها خنجر خورد، این قدر که دیگر خیالت از بابت خودت و آن ها راحت باشد. ببینی... ببینی چطور به چه ها دلبسته اند و ببینی چطور ساده به آن ها دل می بندی. ببینی چقدر ساده ای. مکر را باید ببینی، تا حدی که حوزه ات را با سیاست درک کنی.


  ای سیاست مدار، نه سیاست مدار کشوری و لشکری نمی گویم، سیاست خواه آدمی، من از شما نمی خواهم باشم، من هم به درد شما نمی خورم. آیین خود بیابید.

نظرات 1 + ارسال نظر
عسل شنبه 23 شهریور 1387 ساعت 06:22 ب.ظ http://Www.tanhai68.blogsky

سلام...
به نظرم نمیشه به این راحتی ها در مورد مطالبت نظر داد احتیاج به فکر کردن داره دوست دارم قشنگ بخونمشون و نظر بدم نه سر سری...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد