تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

تعطیلی بسه

سلام


ببخشید که چند وقته مطلب نمی نویسم. به خاطر امتحانات و کارهای دیگه سرم خیلی شلوغه.


شاید بعدا یه مطلب راجع به روزمره گی یا همون غرق شدن در کارهای روزمره نوشتم. یه سری درکات داره یه سری درجات. امّا به هر صورت فعلا که زیاد ازش خوشم نمی یاد. آدم های فرهیخته ی زیادی هم وجود دارند که از این موضوع دائم می نالند.


فعلا تا بعد...

هدف

  یک روانشناس نسبتا معروف  (ناپلئون هیل) گفته است :

اگر دوست داری به آن ارتفاعی که می خواهی برسی ، اول باید ساختمان درست را پیدا کنی.

    نردبان و سایر وسایل را ممکن است بتوان تهیه کرد ، امّا این یکی رو حتما باید اول همه به دست بیاریش.

  کتاب قورباغه را قورت بده را حتما بخونید ،کمتر کسی وجود دارد که مطالب و محتوای این کتاب به دردش نخورد.

آیا استاد همه فن آموزد ؟

تازگی ها با یک دانجشوی فوق لیسانس ارتباطات آشنا شده ام که در زمینه ی تحقیقم به من کمک هایی کرد.


او می گفت که در دانشگاه های ایران استاد ها تمام معلومات خود را به دانشجو منتقل نمی کنند و همیشه تکه هایی را نا تمام و گنگ می گذارند(حتٌی بهترین های آن ها مثلا در زمینه ی علوم انسانی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی).


مثلی قدیمی هم در این رابطه وجود دارد :


روزگاری استادی بود که در فنون کشتی مهارت زیادی داشت. یکی از شاگردانش را خیلی دوست داشت و بیش از همه برایش وقت می گذاشت و به او فن می آموخت. تا این که روزی به او گفت که دیگر فنی ندارم به تو بیاموزم. سپس شاگرد به پیش حاکم رفت و گفت که استاد کشتی این شهر دیگر من هستم و پیرمرد را کنار بگذار. حاکم هم مسابقه ای بین استاد و شاگرد می گذارد. در مسابقه استاد شاگرد را با فنی که به وی نیاموخته بود می برد. بعد شاگرد می گوید که این چه فنی بود که به من نیاموخته بودی ؟ و استاد می گوید این فن را برای این روز نگاه داشته بودم ...


البته آن دانشجو می گفت که این حرف را سرسری و فقط با توجه به دانشگاه خودش نمی گوید زیرا برای تحقیقش به چنیدین داشگاه مطرح تهران رفته است.


به هر صورت اگر حدسی نظری یا تجربه ای در مورد این موضوع دارید ممنون خواهم شد که در قسمت نظرات وارد کنید.


برتری شغلی در ایران

  به نظر من اکثر مردم ایران به دنبال تاپ بودن و اوّل بودن نیستند. کافی است در همین مکالمه های ساده ای که در اتوبوس ، تاکسی و سایر مکان های عمومی ببینی. همه می گویند که ما در آسمان یک ستاره هم نداریم و ازین قبیل حرف ها .

  در نتیجه نگرش عامه ی مردم به موضوعات از دید متوسط رو به پایین است.

  شاید به همین دلیل است که عده ی کمی جذب رشته های علوم اسنانی می شوند : بیشتر رشته های علوم انسانی در سطح متوسط چندان منافعی برای فرد ندارند.

  امّا ما مهندس برق بی کار نداریم (یا اگر داشته باشیم کم داریم) ولی فارق التحصیل علوم انسانی بی کار خیلی زیاده.

  در نتیجه ، اکثر افراد جامعه ، اعم از نخبه ، متوسط و ضعیف جذب رشته های مهندسی می شوند و ما امثال آقای شیوا را به ندرت مشاهده می کنیم.

آغاز دوباره

سلام


بعد از حدود شش ماه دوباره شروع به وبلاگ نویسی کردم.


به وبلاگ راز سری بزنید. از هر طیف و عقیده ای که باشید چیزهایی که به دردت بخوره توش پیدا میشه. اگر تشنه ی یادگیری باشی ُ‌یعضی چیزا میتونی توش یاد بگیری.