به احتمال بسیار بالایی این آخرین مطلب من توی این وبلاگ هستش.
به دلایلی خودم رو برای مدتی ازین دنیای مجازی کنار می کشم. چه از مسنجر و چه از وبلاگ و چه از هر چیزی که تعامل من رو با این دنیای مجازی(اینترنت)بخواهد.
پیچیدگی های این دنیای مجازی از پیچیدگی های دنیای واقعی خیلی پیچیده ترند و داده هایی که توی این دنیا در اختیار داری کم.
به همه ی وبلاگ نویسان به عنوان عضوی حقیر توصیه ای دارم: مواظب میزان خروجی دادنتون باشید---> از ورودی گرفتن بیشتر نشه بهتره.
هر کسی دوست داشت دلایل این کار منو بدونه می تونه ازم بپرسه.
نظرتون رو راجع به مطلب قبلی که در انتهایش نظرتون رو خواستم بدین. به دلیل به کار بردن یه لغت تابو و بی شعوری بعضی ها مجبورم کامنت گذاری رو محدود کنم.
هر چند ممکنه دیگه حتی کامنت های این مطلب رو هم چک نکنم.
به امید دیدار
خب راست میگی نباید هم چک کنی اومدی تو وبلاگ من هرچی از دهنت در اومده به من گفتی بدون اینکه از ماجرا اگاهی داشته باشی گفتی من دشمنی و کینه داشتم به اونها سپس گفتی که من مرد نیستم که تا نگرش شما تایید نشه نمایش نمیدو دوست گرامی من اون ۲ نفر را هرگز ندیدم که بخوام بهشون دشمنی کنم از این گذشته من اگه نگرش شما را تا تایید نشه نمایش نمیدم انگیزش این هست که ادمای متعصب و کند ذهنی مانند شما میان اونجا فحاشی میکنن و من نمیخوام دیگران شاهد این فحاشی ها باشن چون به اونا هم توهین میشه اگه میخواستم نا مردی نم اجازه نمیدادم کسی بتونه نگرش بده به هیچ وجه شما اینقدر بیظرفیت و بی جنبه هستین که طاقت یه انتقاد کوچیک را ندارید واقعا که
باسلام/ ممنون که نظر دادید/ راستش رو بگم من بیشتر مطالب پژوهشی درباره صهیونیزم می نویسم و مطالب نظامی مربوط به دوستم سلمان هستش که برام میفرسته/ اگه دقت کرده باشید می تونید اسمش رو زیر مطالب نظامی ببنید / اون کتابی رو هم که گفتید من نخوندم/
درضمن بهتر بود کمی شکیبا بودی اگه نگرش که دادی نایید نمیشد سس میومدی توهین میکردی و فحاشی میکردی به من
سلام
من میخواستم درباره (به قول خودت) سوالی که توی یادداشت قبلی نوشتی یه چیزایی بگم.
۱- سوالی که پرسیدی ابهام دارهُ چون اصولا سوالی مطرح نکردی و فقط نقل قول کردی.
۲- به نظر میاد ابهام شما توی سیر منطقی تقدم عقل بر نص صریح هستش.
برای روشن شدن این ابهام باید به این مسئله توجه خاص بشه که وقتی ما خدا رو به عنوان واجب الوجود قبول داریم باید این رو هم قبول داشته باشیم که اون پدیده، اصولا عقل کل، وجود کل و به بیان رساتر جمع کل کمالات هستش.
اگه این رو قبول نداشته باشید، باید یه پله به عقب برگردیم و لوازم واجب الوجود بودن رو تشریح کنیم، اگه واجب الوجود رو قبول نکنید باز هم باید به عقب برگردیم و براهین اثبات واجب الوجود رو بگیم.
حالا اگه تا اینجا رو قبول کردید که اون واجب الوجود مجمع و دربردارنده همه کمالات هست و هیچ نقصی توی وجودش نیست، باید بپذیری که اگه ثابت بشه که یه گزاره از اون واجب الوجود صادر شده، بی شک بر همه گزاره های بشری، چه علمی و چه تجربی اولویت داره.
البته این که گفتم گزاره های علمی و تجربی، در صورتی درسته که شما گزاره های غیر تجربی رو علم بدونید.
فکر کنم توضیحاتم برای روشن شدن سیر بحث خوب باشه اما مطمئنم برای جا افتادن بحث کامل نیست.
باز هم اگه نیازی بود در خدمتم.
یاعلی
به محمد آزادی:
« کسی از خوانندگان این مطلب جوابی برای این تفکر ندارد؟(ممنون می شم نظر بدین).» این جملات من بود که در آن ها گفتم کسی نظر یا جوابی نسبت به این نوع تفکر دارد بگوید. یعنی سوال نظر شخصی خوانندگان راجع به موضوع مطرح شده بود. ابهامی هم در سوال وجود ندارد. حال چه چیزی را مبهم دیدی نمی دانم.
در ضمن امیدوارم برداشت بدی نکنی ولی حرف تازه ای نزدی. این موضوع (... یه پله به عقب برگردیم)هم تقریبا تو متن بهش اشاره شده بود (که اگر خدا را واجب الوجود نمی دانیم باید به عقب برگشت، البته این را می توان از برچسبی که با عنوان «نظر جمعی مذهبیون بود»(که این عبارت در متن آمده بود) برداشت کرد.
من هم ابهامی ندارم، ولی ازین روش برای اثبات درستی یا نادرستی یه گزاره به دلایلی خوشم نمی یاد و اعتقادی بهش ندارم(هر چند هنوز دلیلی کامل مبنی بر موجه نبودنش ندارم). می خواستم نظر خوانندگان رو بدونم.
بازم ابهامی بود در خدمتیم!
موفق باشی
به پیک مهتاب:
هیچ بلاگر انسانی نظرات رو بعد از تایید نمایش نمی دهد. اگر نمی خواهی به شعور بلاگر ها و نامشون توهین نکرده باشی، می تونی نظرات رو نمایش بدی بعد اگر فحش بودن حذف کنی یا این که کلمات مستهجن خاصی رو فیلتر کنی، ولی اگر انسان باشی این کارو نمی کنی که نظرات رو بعد از تایید نمایش بدی. در ضمن این من نیستم که به تو فحاشی میکنم. پس کامنت بی ربط واسه من نذار و هر چی که فکر می کنی می تونه به اعتماد به نفست کمک کنه برای من ننویس. می تونی ازین به بعد سیستم کامنت هات رو درست کنی البته اگر انتقاد پذیر باشی و دلیل منطقی ای ضد این کار نداشته باشی.
وقتی تحمل نظر دیگران و قبول اشتباه خودت رو نداری دیگران رو کند ذهن نخون. یا شعور وبلاگ نویسی داشته باش یا ازین محیط خارج شو تا حداقل به وبلاگ نویس ها توهین نکرده باشی و آلت دم دست یه عده ای نشده باشی(تا بتونن وبلاگ نویسی رو کلا تخطئه کنن).