و زمانی که با ذکر آن بیت از دیوان شمس فالی می گیری:
کار همه محبان همچون زرست امشب / جان همه حسودان کور و کرست امشب
دریای حسن ایزد چون موج می خرامد / خاک ره از قدومش چون انبرست امشب
دایم خوشیم با وی اما به فضل یزدان / ما دیگریم امشب او دیگرست امشب
...
و ا... که خواب امشب بر من حرام باشد / جان همچو مرغ آبی در کوثرست امشب
سلام از یک مدت که نبودم واقعا نمی دونم چی بگم توی این مدت برام اتفاقات خیلی بدی افتاد من که شاگرد اول بودم به شدت افت تحصیلی پیدا کردم از اینکه هم نتونستم برای نوشته های جذاب شما کامنت بذارم دیگه ببخشید دیگه سعی هم می کنم اونجوری ننویسم راستی در مورد فال خودتون اهل فاگیری و اعتقادی به فال دارید
دیدار عزیز:
نه من اهل فال گرفتن نیستم و به فال اعتقاد خیلی خاصی ندارم، بیشتر برای من کار بامزه و جالبی هستش و اغلب به عنوان یه منبع شناخت بهش نگاه نمی کنم...
با سلام.
اشعار زیبایی بود. این شعر را آنطور که به یاد دارم چند ماه پیش اتفاقی باهاش برخورد کردم.
...
بسیار استفاده کردیم.
منتظر حضور گرم و همیشگی شما در وبلاگم هستم...
سلام...در تمام این مدت منتظر یه مطلب جدید بودم ولی خبری ازت نبود تا بالاخره اینو نوشتی سعی کردم کمی صبر کنم تا مطلب بعدی رو هم بنویسی ولی انگار دیگه قرار نیست این کارو بکنی...به هر حال...می خوایتم یه چیزی بگم...به نظر من بهترین راه برای هر کاری مستقیم ترینشه..اگه قراره به یکی بگی دوسش داری بهش بگو...اگه ازش متنفری بازم بهش بگو...اگه می خوای ترکش کنی بازم بگو...و البته هر کار دیگه...آدما اینقدر بزرگ هستن که باید به بزرگیشون احترام بذاری و کاملا صادقانه باهاشون رفتار کنی...و البته می تونی اینو به هر کاری که می کنی تعمیم بدی...قبلا هم اینو گفته بودم ولی یه جور دیگه(حالا هم گفتم پس یادت نره)...با آرزوهای خوب برای شما.