تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

فرازی از ذهن

اخیرا با دوستی بحثی داشتم که به برخورد فلسفه ی غرب و شرق کشید و او حرف جالبی زد. گفت در پاسخ این مشککان* حافظ دو غزل دارد که جواب همه را یکجا می دهد. یکی از آن دو غزل را یادم ماند و که دو بیت اولش چنین بود :

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد

البته من صرفا حرف را نقل کردم و خودم اعتقادی به این که می توان چنین تاویلی داشت ندارم یا حداقل هنوز نمی دانم.

* دوست دیگری می گفت این که ممکن است بشونی شک کنندگانی مانند هیوم و... همه چیز را می خواهند رد کنند، صرفا حرفی است که از دهن یک دانشجوی لیسانس داره فلسفه، که تازه به دوران رسیده است می شونی و واقعا این طور نیست. در واقع آن ها قصد این که همه چیز را رد کنند ندارند، صرفا از بحث فلسفی لذت می برند.

پ.ن:
تایپ کردن برای خیلی از وبلاگ نویس ها مثل ساز زدن شده. با تایپ خود را بیرون میریزند و از دغدغه هاشان می گویند. هر چند محیط مجازی است و نوشته گاهی کم توان.
من هم قصد چنین کاری را دارم، هر چند در گذشته کم انجام دادم.

نظرات 4 + ارسال نظر
سولوژن یکشنبه 28 خرداد 1385 ساعت 09:39 ب.ظ http://weblog.sologen.net

۱-دانش‌جوی فوق‌لیسانس تازه به دوران رسیده چیست؟ یعنی دانش‌جوی سال اول فوق‌لیسانس؟ یا چیزی دیگر؟! این اصطلاح کلی باعث شادی‌ام شد.
۲-که گفته است شک‌گرایی یعنی رد کردن همه چیز؟

سولوژن دوشنبه 29 خرداد 1385 ساعت 12:02 ب.ظ http://weblog.sologen.net

سلام!

کامنت گذاشته بودید در وبلاگ‌ام راجع به کامنت پیشین‌ام درباره‌ی این پست. به کامنت‌های مربوط به این پست در همین‌جا پاسخ می‌دهم. برای ارجاع به‌تر، بخش مربوط را در همین‌جا می‌آورم.

ب)من هم چنین چیزی را(که مشککین قصد رد همه چیز یا چیزی را دارند) عنوان نکردم و صرفا مطلبی که به گوشم خورده بود را گفتم تا امثال شما(که کار درست هستید!) نظرشان و اطلاعاتشان را در غالب موافق یا مخالف بیرون بریزند. اطلاعات فلسفی من خیلی کمه و بدم نمیاد جدا از کتاب از طریق کامنت هم که شد چیزی یاد بگیرم

من هم اطلاعات‌ام محدود است و هم‌چنین کاردرست نیستم. پیش‌نهادم اما این است که برای این جور موارد بیش‌تر به کتاب‌ها رجوع کنید تا کامنت‌ها. از کامنت‌ها تنها به عنوان اشاره‌دهنده استفاده کنید. بعید است مطلب خیلی جدی‌ای در اینترنت به زبان فارسی و درباره‌ی فلسفه پیدا شود.
شاید بتوانید در این مورد به آثار خود هیوم سر بزنید. گرچه مطمئن نیستم به‌ترین و سریع‌ترین راه برای یادگیری باشد. آثارش را می‌توانید در پروژه‌ی گوتنبرگ پیدا کنید.
کتاب "فلسفی تحلیلی در قرن بیستم" (آوروم استرول) درباره‌ی این موضوع نوشته است. در ضمن احتمالا خوب است کارهای ج.ا. مور درباره‌ی شک‌گرایی و ایده‌آلیسم (در واقع علیه آن‌ها) را ببینید. در ضمن "در باب یقین" ویتگنشتاین هم مربوط است.

س.ج سه‌شنبه 30 خرداد 1385 ساعت 05:33 ب.ظ http://sepehr7.blogfa.com

خدایان ما همه آسمانی با ویژه گی های زمینی و خدایان غرب همه زمینی با ویژه گی های آسمانی...

شوق شنبه 3 تیر 1385 ساعت 10:17 ب.ظ http://iranemaan.blogfa.com/

بنام حق
با قدم های خسته، شبگرد آشنا، در کوچه های خلوت شهر، آرام آرام می رود.
کوچه ها تاریک، خلوت، ساکت، خاموش.
پنجره ها بسته.
درها بسته.
شهر در خود نشسته و سنگین خفته است.
صدای باد، سکوت شب را یک لحظه می شکند.
نگاه کن!
شهر تاریکست.
چراغی روشن نیست
شب بخیر!
امشب! نامه ای برای امشب را بخوان!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد