دوست عزیزم اتابک چندی است که من را با لطف های خود شرمنده می کند. وبلاگ من را به دوستانش معرفی می کند، به من لینک می دهد، آدرس سایت رسمی بایرن مونیخ(تیمی که از بچگی ام عاشقش بودم) را به من هدیه می کند(هر چند که این آدرس را با یک جستجوی ساده در گوگل می توان پیدا کرد، اما تا به حال به ذهنم نرسیده بود که این کارو بکنم چون یکسالی بود که چندان تو نخ فوتبال نبودم و فقط خبر حذف بایرن را از جام قهرمانان گرفتم، البته بایرن که معمولا در لیگ قهرمان است و نیازی به گرفتن خبر قهرمانی اش در لیگ آلمان نیست!).
اما از همه مهمتر به من یاد آوری کرد که فوتبال هم جنبه ای از زندگی مدرن است و نباید از آن غافل بود. من زمانی که وبلاگ استاد و دوست(اگر ایشان ما را قابل بدانند که خود را دوست ایشان بدانیم!) عزیزم آقای شیوا را دیدم(سیستم لینک دادن از وسط متن من خرابه! از توی لینکدونی ها "راز" را می توانید باز کنید، وبلاگ با سابقه ی ایشان است)، دوباره وبلاگ نویسی را شروع کردم( در واقع دیدن وبلاگ ایشان مزایای وبلاگ نویسی را به من یاد آوری کرد و شروع کردم).
حال بعد از دیدن وبلاگ اتابک عزیز(از توی لینک ها با نام اینتر میلان می تونید پیداش کنید) و دیدن احساسات پاک یک طرفدار(راجع به این لغت پاک باید بعدا بیشتر صحبت کنم!) تصمیم گرفتم هر از گاهی از فوتبال هم خبر بدهم و بنویسم، هر چند کم. خوبه که ذهن آدم گاهی به فوتبال هم بپردازه که تنوع داشته باشه.
بد نیست که حداقل اگر در فوتبال به روز نیستم، گاهی از احساسات فوتبالی هم بنویسم!
به هر صورت این هدیه اتابک به من است که ایده داشته باشم گاهی از احساسات فوتبالی هم بنویسم. امیدوارم بتوانم این لطف را به طرزی در خور و شایسته جبران کنم.
پ.ن: (این متن زیاد پرانتز داشت! امیدوارم راحت بتونید بخونیدش! در ضمن از تمام آراء راجع به فوتبال در جهان مدرن استقبال می کنم)
سلام خوب معلومه آدم قدرشناسی هستید
حالا که بحث فوتباله بذار یک سایت باحال دیگه فوتبال هم بهت معرفی کنم. حدس می زنی کدوم معلمتون ممکنه یک سایت فوتبالی حرفه ای داشته باشیه ؟
http://sinaandfootball.blogfa.com/
سینا ازت ممنونم که به من لینک دادی ؛
در مورد فوتبال هم بعدن نظرم رو میدم !
به نظر من فوتبال و میشه اینطوری طبقه بندی کرد!
۱-فوتبال یک تفریح(از ابتدای پیدایش فوتبال تا اوایل قرن ۲۰)
۲- فوتبال نشان دهنده ی عرق ملی(از سال ۱۳۳۰ یا آغاز جام های جهانی)
۳-فوتبال یک صنعت(۱۹۹۰).
همه ی اینها رو زمونی میشه گفت که به این باور برسی که فوتبال همیشه پویاس ودر حال تکامله.
مورد شماره ۱ به زمونی بر میگرده که تازه فوتبال اخطراع شده باشه ...
مثل خیلی از ورزش های امروزی مثل قلف٬بیلیاردو...
مثال واضح عرق ملی تو فوتبال هم گل مارادنا تو جام جهانیه ۱۹۸۶ توی مرحله ی نیمه نهاییه که با دس وارد دروازه ی انگلیس کرد . آخه اون موقع انگلیس یکی از جزیره های آرژانتین رو اشغال کرده بود و آرژانتین و انگلیس با هم جنگ میکردن .مارادنا بعد از اون بازی گفت که <اگه انگلیس یه باره دیگه هم از این جور کارا بکنه بازم بهشون با دس گل میزنم>!
(این بازی یکی از سیاسی ترین بازی های قرنه.)
مثال مورد سوم هم خیلی سادهس و به راحتی میشه اونو دید ...
آدما وختی یه کاری میکنن که توش خبری از پول هس یا همون به اصطلاح امروزش تجارت میکونن فقط به این فک میکنن که فقط باید پیروز شن به هر ترتیبی که شده!
الانم فوتبال اینجوری شده همه ی تیم ها میخوان پیروز شن ودیگه از فوتبال زیبا خبری نیست...
بازم میگم اینا نظر خود من بودن ومطمئنم هزار تا اشکال دارن.
اشکالاشو میتونی تو کامنتات بگی.
............................
...................................................................
1) با اتابک کاملا موافقم
2) من هم یه جورایی مثل توام. اصلا تو باغ فوتبال نیستم ولی بخشی از زندگیه و I love Man Utd !!!