تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

تحریم به منظور ترک اعتیاد!

 از اول این هفته تا چهارشنبه(یعنی ۵ روز) چت، وب گردی،‌ دیدن هر نوع برنامه ی تلویزیونی، مطالعه غرق کننده و وقت گیر و بدون هدف متمرکز(مثل روزنامه خواندن)و خواب وسط روز به منظور بهتر استفاده کردن از تابستان تحریم کرده ام!‌(یعنی حلال خدا را بر خودم موقتا حرام کرده ام!) تا هم بعضی از اعتیادهای وقت گیر بی هدف رو ترک کنم و از وقتم و تابستانم که دو سوم با استفاده ی مفید کمتر از ۳۰٪ گذرانده شده است را بیشتر از دست ندهم. به نظر شما کار خوبی می کنم؟

پ.ن: این و این عکس های الیور کان و کسی که با او زندگی می کند(عنوان بهتری ندارم!). او به خاطر این دختر زن و بچه ی سابقش را ول کرد و با این فرد روی هم ریخت. به نظر شما ارزشش را داشت؟

نظرات 8 + ارسال نظر
مش رجب جمعه 3 شهریور 1385 ساعت 08:11 ب.ظ

فهمیدم! تو عاشق بایرن یا عاشق الیورکان جونت نیستی ! عاشق زن الیورکان هستی و با دیدن بازی های بایرن یاده زن الیورکان میفتی و از بازی خوشت میاد!

سونیا شنبه 4 شهریور 1385 ساعت 12:35 ق.ظ http://partgah2.blogfa.com

سلام
کار عالی انجام می‌دی ولی به نظر به جای تحریم کامل بهتره
یه جوری بکنی که اثرش دائمی بشه.
بعدشم خداییش من راجع به این الی کوچولو چی بگم

شیدا شنبه 4 شهریور 1385 ساعت 11:13 ق.ظ http://sara8000.persianblog.com

خوشحالم کردید که آمدید...

منظور من از کلمه ی عشق عشقی کاملا زمینی بود. (‌در پست قبلی)

منظورم از گرفتاری را هم گمانم اشتباه برداشت کرده باشید.
خدایی است که درون ما تجلی می کند و خدایی است که بیرون ما متجلی می شود.

¤‌ خدای درون چیزی است که کمتر کسی آن را زنده می کند. خدای درونی نیاز دارد زنده شود و جان بگیرد. خدایی که ما آن را به خاطر منافع ( یا بهتر بگویم ترس از دوزخ و جهنم و...) نخواهیم. تنها به آن عشق بورزیم.
همانطور که خواجه عبدلله انصاری می گوید:
الهی!‌ گلهای بهشت در پای عارفان خار است
جوینده ی تو را با بهشت چه کار است؟
این یعنی در پی آن خدای درون بودن. خدایی که تنها عشق ورزیدن به آن اهمیت دارد.

¤‌ خدای بیرون خدایی است که تنها به عوامل دنیا ختم می شود. (‌عوامل دنیا. نه سختی یا گرفتاری یا هر چیز دیگری که اسمش را می گذارید زندگی. چون زندگی خودش یک گرفتاری بزرگ است!‌ روزی نیست که بدون هیچ دغدغه یا نگرانی ای بگذرد) سختی و گرفتاری را در پست من می شود همان زندگی معنا کرد.

و منظورم از خداها...
گمان کنم دیگر با این همه توضیح منظورم را روشن کرده باشم. این خدایا ها در واقع همین خدای بیرون هستند. بله حرف شما درست است. مظهری از همان خدای بزرگ که به گونه ای دیگر تجلی کرده اند.

از آدرسی هم که در باره ی پست قبلی برایم داده بودید یک دنیا ممنونم. من متن را چند بار خواندم اما نظر خاصی نداشتم تا برایتان بنویسم.

درباره ی نوشته یتان هم باید بگویم من خیلی وقت است که در تلاشم چنین باشم. اما متاسفانه...!

موفق باشید.

دیدار شنبه 4 شهریور 1385 ساعت 06:14 ب.ظ http://didar91hm.blogfa.com

سلام.
به نظر من که حال خوبی ندارم تقریبا کار خوبی میکنی اما بهتر به دنبال درس مدرسه یا دانشگاه نباشی چون این روزها را از دست میذهی و وقتی متوجه میشوی که پیر پیر شدی و نوه نتیجه دور وبرت و گرفتن.

سینا-خودم یکشنبه 5 شهریور 1385 ساعت 02:20 ب.ظ

به مش رجب(سهیل عزیز):
عزیز من من یه دفعه برداشتم به دو تا عکس که خودت داده بودی لینک دادم، مثل تو نیستم که عکس های فلان بازیکن ها با زن هاشون رو که کنار ساحل دارند آفتاب می گیرن رو بذارم تو وبلاگم! در ضمن من شوخی کردم لازم نبود این قدر به دل بگیری که کار خودم رو تکرار کنی!

سینا-خودم یکشنبه 5 شهریور 1385 ساعت 02:23 ب.ظ

باز هم به مش رجب:
در ضمن لازم نیست الیور کان رو سر هم بنویسی! کسی این قدر ذهنش به اون سمت نمی ره!

شیدا دوشنبه 6 شهریور 1385 ساعت 12:43 ب.ظ http://sara8000.persianblog.com

راستی یادم رفت بگم که این ها تنها نظرات خودم بودند!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 7 شهریور 1385 ساعت 04:20 ب.ظ

harfat bad naboodan ama kamelan sahih ham naboodan
adam dar har kari bayad janebe taadol ro hefz kone
na tooye karaye bihoode ghargh beshe na halale khoda ro be khodesh haroom kone
ama kolan jelogiri az hadar raftane daghighehaye baghi moonde kare dorostie

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد