تماشاچیان در تشخیص بین آنکه از آب گلآلود ماهی میگیرد، و آنکه در اعماق جستجو میکند، دچار اشتباه میشوند.
ویلیام فردیش نیچه، انسانی زیادی انسانی، فصل دوم، بنداول، ۲۶۲
اغلب در فیلم های هالیوودی دو شخصیت اصلی داریم: یک مرد و یک زن، البته اگر بیش از حد قهرمان پرورها را که تنها یک قهرمان آن هم اغلب مرد دارند را در نظر نگیریم.
بین این مرد و زن قرار است رابطه ای شکل بگیرد، حال چه به عشقی ناوصال تمام شود و چه به وصالی جسمی برای پر مخاطب کردن فیلم! موضوع بامزه این جاست که در ابتدا نشان داده می شود که این ها از هم خجالت می کشند و مثلا یک ضرب به هم چشمک نمی زنند (البته در نوع خاصی حتی این هم کنار گذاشته می شود!).
البته Streotype نمی کنم. بعضی از فیلم های هالیوودی هم به فیلم های اروپایی شبیه تر می شوند و از خیلی قاعده ها مستثنی می شوند، مثلا پایانی تلخ یا تهی اما واقع بینانه دارند.
پ.ن: در روزمرگی به خودسانسوری، هم اکنون عادت کرده ام. باشد که خود باشند، بی آن که بخوانیم شان.
پ.ن۲: ساختار این نوشته رو کسی قرار نیست درک کنه. اینم از بابت احتیاط؟
What so ever, and so on and so on
خطی که اسم دانش آموزی رو توش آورده بودی! ...
.
از پستت چیز زیادی نفهمیدم! یک جوری انگار کوتاه و ناقص بود.
.
یک دستی به این وبلاگت بکش اگه هم نمی کشی بده من بکشم!!
کلی خوشگلش می کنم هنری می شه!! :)
.
راستی سرخوشی ام داره می ره کم کم !! یک چیزی بگو که نره! چون اینجوری سرخوش زندگی خیلی خوبه! :)
یک مطلبی درباره اش نوشتم ( برای دل خودم ) اما حالا که گفتی باشه کاملش که کردم برات می فرستدم.
.
باز که او کلمه رو گفتی دوباره مجبور شدم اون خط رو حذف کنم! :(
.
به زودی به روز می کنم. فعلا...