تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

دو تیتر

اسرائیل حداقل دو فلسطینی دیگر را کشت

عربی دومین زبان دانشگاه پیام نور شد

  ضریب ارتباط: ۰

گفتار:

  جایی از استشهادی ای خواندم که می گفت به اندازه ی وزنش برای کشته شدگان فلسطینی در طول ۳ ماه گریه کرده است.

  به یاد می آورم که خواندم که عرفات پشت آقای خمینی نماز خواند، در عین حال به یاد می آورم که خواندم که حکومت ایرانی با او قهر کرد. جایزه ی نوبل گرفت، با مذاکره خواست تا جلوی خون ریزی را بگیرد( شروع مشهورش در سازمان ملل: در این دستم شاخه ی زیتون و در دیگری مسلسل دارم، شاخه ی زیتون را از دستم نگیرید). مرد فلسطینی را به یاد می آورم که می گفت عرفات مثل تمام حاکمان دیکتاتور و تمامیت خواه عرب بود.

  حال عربی، بعد از حوزه های علمیه نجف و قم، برخلاف سنت رایج در انتخاب انگلیسی به عنوان زبان دوم، می شود زبان دوم دانشگاه پیام نور(صد رحمت بر دانشگاه آزاد).

  دختری را می شناختم که مثلا لیسانس تکنولوژی اطلاعات از پیام نور داشت و کلا کلمه ای برنامه نویسی نمی دانست و کامپیوتر را در حد یک کاربر می شناخت و هیچ چیزی در دانشگاه یاد نگرفته بود، در عین حال پروژه ی پایان نامه اش این بود که برود در مدارس نظرسنجی خاصی با کامپیوتر انجام دهد که کدش را هم سازمانی به آن ها داده بود. موضوع از همه جالب تر این بود که برخلاف آن چه عقل می پندارد، زمانی که بیرون بود چادر سرش می کرد و داخل دانشگاه که می شد چادرش را در می آورد. آن وقت از من راه حلی برای مومن ساختن دوس پسرش می خواست! در حالی که از روابط غیر اخلاقی اش با چند پسر دیگر در عین حال سخن می گفت... خدایا خودت به خیر کن.

  این از تکلیف دانشجوی مومن پیام نور! کلی نگری نمی کنم، مثال های بی شمار دیگری از دانشجویان دیگری در پیام نور دارم که واضح ترین را ذکر کردم. استقرا هم نمی زنم، اصلا شاید این ها درصدی کم بودند. این ها اصلا مهم نیست.

  سوال این است: شما چه خدمتی جز در انقراض اسلام و یا تبدیل آن ها که ممکن بود انسان باشند به منافق، کرده اید؟

  در خبرگزاری ها داد بزنید فلسطین فلسطین. چرا نگران احساسات پاکتان هستید؟ تمام مسلمانان، حتی در این گوشه ی قطبی برای فلسطین گریه می کنند و فریاد می زنند... شما چه خدمتی می کنید به بندگان او؟ فلسطینی ها رو یه ضرب می کشند، شما دیوانه می کنید نوجوون ها رو،‌جوون ها رو،‌ میان سال ها رو و حتی پیرها رو. شرکت دخانیات شما سالن ورزشی می زند... در سیگار هاتون مواد سنگین می ریزید تا اعتیاد آور تر باشند... سنتوری پشت سنتوری تحویل می دید تا فرار کنند از همه چی...

   آن وقت دوستان مسلمان این جا می گویند چرا ازین ها تقدیر نمی کنی؟ چرا بد می گویی؟ هنوز الجزایر را ندیده ای برادر... نه دوستان، هنوز وطن من را ندیده اید، شهر عاشقانه ی من را ندیده اید، چه چیزها که غلط دیده اید و چه چیزها که ندیده اید... بالاخره العالم دیدن هم سو اطلاع رسانی خودش را دارد دیگر...

  پ.ن: از درون هم ولی بی خبریم...

نظرات 1 + ارسال نظر
شیدا یکشنبه 12 اسفند 1386 ساعت 06:10 ب.ظ http://sara8000.persianblog.ir

آنقدر هست که تغییر قضا نتوان کرد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد