تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

شیطانیت من

  نوشتم و پاک کردم... نوشتم و پاک کردم. ولی نمیشه گذشت. باید این رو از خودم می کندم. آره، گناهکار من بودم، همیشه من بودم... خائن اول و آخر من بودم. آره، اون راست می گه، اصلا عشقی وجود نداشت، یک کثافت کاری تمام عیار بود! خدا رو شکر که لطمه ای نخورد به او از شیطانیت وجود من. این قدر کثافت کاری عظیم به نظر می رسه که زمان می بره تا آدم به همه چیش اعتراف کنه.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد