تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

قول

  باور بکنی یا نه، هنوز ذره ذره ی حضورت را احساس می کنم، گرچه دیگر در تو نیستم. هیچ ماسکی برای من و تو چاره ساز نیست. کاش می شد دیگر پایت را بر این تکه زمین نمی گذاشتی. کاش به من قول می دادی هرگز این جا نمی آمدی. هنوز دیر نیست... این قول را به من می دهی؟


  دیگر حضورمان برای هم سبز نیست. امروز از رنگ مشکی هستی برای من. من هم که بی رنگ، مثل همیشه. پس بیا دیگر بر مکان های مجازی هم قدم نگذاریم... قبول؟

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام.
وبلاگتون رو دیدیم. نسبتا خوب بود.
از سایت ما هم در صورت تمایل بازدید کنید.

با سپاس
انجمن متخصصان الکترونیک ایران

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد