تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

پروردگارا! آن هنگام که روزگار لبانم دوخته، آن هنگام که در سخت ترین شرایط عهدی با خود بسته ام، آن هنگام که بندگانت از آن تو اند، خودت باش پل قلب های ما آدمیان، ما بندگان غافل و ما بندگان از خود بی خود شده ی جاهل.


اینک تنها شاید با تو گفتن باشد پرودگار که عهد سکوت شکسته نمی شود. خودت سکوت قلب هایمان را بشکن، گرچه دهانمان دوخته و تک صدایمان سوخته.


به حق آن که ذلیل و خار گشته منم یا رب. نگذار تا بنده ای دیگر از تو خود را خار کند به پای من بی ارزش.

نظرات 2 + ارسال نظر
e2/ebi جمعه 6 مرداد 1391 ساعت 10:37 ق.ظ http://www.e2khodam.blogsky.com

سلام دوست عزیز وب جالب و با نکته های جالبی که قید کردید میبایستی شخصیت جالبی داشته باشید

سعید یکشنبه 22 مرداد 1391 ساعت 05:56 ب.ظ http://saeed6858.blogfa.com

راستی این چشما
چشمای فرهاد نیست؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد