تشنه

روز از نو روزی از نو

تشنه

روز از نو روزی از نو

چند عکس از حلی کاپ-----> هدیه بصری به مناسبت سال نو به همه

خوب این عکس ها ثبت شده اند و کپی رایت دارند. پس اونا رو کسی بدون اجازه ی من حق نداره جایی منتشر کنه. عکاس هم خودم هستم. دوربین هم Canon-s2is هستش. سال خوبی داشته باشین و موفق باشین !

 در ضمن به مناسبت سال نو کل مطالب منتشر شده ی وبلاگ رو از تاسیس(۵ بهمن) تا الان، یکبار دیگه گذاشتم، لذت ببرید! شاید بعدا گذاشتم همین جوری بمونه.

 

آقای امیر پویان شیوا

 

  چند روز قبل یکی از بچه های سوم انسانی از من پرسید که تو آقای شیوا را دوست داری و ازش خوشت میاد؟ در جوابش تردید داشتم که چی بگم. اگر می گفتم آره، علاقه ام به علوم انسانی و جامعه شناسی ممکن بود زیر سوال بره و در عین حال آقای شیوا ممکن بود به خاطر اختلاف او با من خراب بشه و اگر می گفتم نه... خب دروغ می گفتم. این موضوع و بعضی جریانات دیگر سبب شد تا این انشا رو بنویسم تا حرف دلم بیرون اومده باشه.

 

  من آقای شیوا رو دوست دارم چون فراتر از درس و کلاس به درسی که میده نگاه می کنه.

  من آقای شیوا رو دوست دارم چون وقتی بهش تیکه ای رو میندازی که به هرمعلمی بندازی، (حتی اوناییکه خیلی ادعای شعورشون میشه) با کمتر از یک سیلی ولت نمی کنن، به من جواب میده اختیار دارید.

  من آقای شیوا رو دوست دارم چون فکر می کنه که معلم و دانش آموز باید فراتر از رابطه ی معلم و دانش آموزی به موضوعات نگاه کنن.

  من آقای شیوا رو دوست دارم چون هر چند ادب حکم می کنه آدم به بزرگتر احترام بذاره، اما او کسی نیست که با هیچ ادبیاتی برای خود احترام خاصی از جانب دانش آموز بطلبد.

  من آقای شیوا رو دوست دارم چون خیلی چیزا به من یاد داده. از جمله این که آدم تاپ بودن رو دلیلی نداره فقط در علوم فنی و تجربی بگرده، بلکه می تونه تو علوم انسانی هم دنبالش بگرده.

  من آقای شیوا رو دوست دارم چون فراتر از هر سیستم و نظامی اجباری به درس خودش و محتوا نگاه میکنه.

  من آقای شیوا رو دوست دارم چون فرقی نمی کنه با چه اسمی و با چه لحنی و چه جور صداش کنی و در هر صورت به بهترین نحو جوابت رو میده.

  و در نهایت باید بگم که من آقای شیوا رو دوست دارم چون از انسان ترین انسان هایی هست که در زندگی ام وجودشون رو به چشم دیده ام.